loading...

طناز طباطبایی

نقش های متفاوت طناز طباطبایی و نظر وی

بازدید : 180
23 آذر 1399 زمان : 16:37

چه جوری با این نقش متفاوت ارتباط برقرار کردید؟ – اول که اصلا نمی دانستم باید چه کار کنم. «تن تن» را من در بچگی خوانده بودم و چیز خاصی در ذهنم نبود. بعد از این ماجراها دوباره شروع کردم. کتاب های «تن تن» را از اول خواندم و فیلم هایش را دیدم و با دیدن، خواندن، پیگیری و پیدا کردن ژست ها، عادت ها و مدل «میلو»، به نقش نزدیک شدم. اصولا «میلو» خیلی سگ متفاوتی با سگ های دیگری که در قصه ها و تصویر و ادبیات نمایشی داریم؛ او روشنفکری غرغرو است که به نظر من باهوش ترین و جذاب ترین کاراکتر قصه های «تن تن» هم است. آن وجه سگ بودن میلو همیشه در خدمت هوشیاری او بوده و فقط اشکال او کمی غرغارو و تنبل بودنش است. مجموع همه اینها «میلو» را بامزه و خواستنی کرده. این روی صحنه بالا و پایین پریدن، پارس کردن، چهار دست و پا حرکت کردن، غلت زدن و … در اولین شب اجرا چه حسی به شما داد؟ مثلا خنده تان نمی گرفت یا خجالت بکشید یا هر حس متفاوت دیگری؟ – نه، من همیشه چون فقط به آن نقشی که اجرا می کنم فکر می کنم دچار هیچ حس خاصی نبودم. من همیشه به نقش فکر می کنم تا اینکه فکر کنم من الان در چه پوزیشن و موقعیتی هستم. من الان اصلا به این فکر نمی کنم که این طناز طباطبایی است که روی صحنه دارد چهار دست و پا حرکت می کند و پارس می کند و … من در اجرای هر نقشی، به این فکر می کنم که الان طناز طباطبایی نیستم، آن کاراکتری هستم که دارم اجرا می کنم، حالا اگر این کاراکتر می خواهد شگ باشد یا یک بچه کوچک یا معتاد یا هر شخصیت دیگری به هر حال از یک جایی به بعد خودم را فراموش می کنم و فکر می کنم الان روی صحنه کی هستم و باید چه کسی را به مخاطب القاء کنم و به باور تماشاچی بخورانم. شما با اینکه دانش آموخته کارگردانی تئاتر هستید اما تا نمایش «درس»، به کارگردانی داریوش مهرجویی، هیچ تجربه تئاتری نداشتید و این در حالی است که از مدت ها قبل در تلویزیون و سینما دیده شده بودید اما در ۲ سال اخیر بیشتر درگیر تئاتر هستید و این سومین تجربه تان در این اواخر است. تئاتر برای شما چه جذابیتی دارد که این روزها بیشتر با آن مشغول هستید؟ – فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری می دهد. به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم داشتم را پیدا کردم. در کار آقای مهرجویی و بعدتر نمایش «کمی بالاتر»، به کارگردانی آروند دشت آرای، من هنوز مدیوم تئاتر را خوب نمی شناختم و کمی با آن برخورد سینمایی می کردم. اما در این کار به خصوص، «تن تن و راز قصر موندوس»، یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف می زنم و این تجربه نفس به نفس بودان با تماشاگر را واقعا دارم لمس می کنم.

چه جوری با این نقش متفاوت ارتباط برقرار کردید؟ – اول که اصلا نمی دانستم باید چه کار کنم. «تن تن» را من در بچگی خوانده بودم و چیز خاصی در ذهنم نبود. بعد از این ماجراها دوباره شروع کردم. کتاب های «تن تن» را از اول خواندم و فیلم هایش را دیدم و با دیدن، خواندن، پیگیری و پیدا کردن ژست ها، عادت ها و مدل «میلو»، به نقش نزدیک شدم. اصولا «میلو» خیلی سگ متفاوتی با سگ های دیگری که در قصه ها و تصویر و ادبیات نمایشی داریم؛ او روشنفکری غرغرو است که به نظر من باهوش ترین و جذاب ترین کاراکتر قصه های «تن تن» هم است. آن وجه سگ بودن میلو همیشه در خدمت هوشیاری او بوده و فقط اشکال او کمی غرغارو و تنبل بودنش است. مجموع همه اینها «میلو» را بامزه و خواستنی کرده. این روی صحنه بالا و پایین پریدن، پارس کردن، چهار دست و پا حرکت کردن، غلت زدن و … در اولین شب اجرا چه حسی به شما داد؟ مثلا خنده تان نمی گرفت یا خجالت بکشید یا هر حس متفاوت دیگری؟ – نه، من همیشه چون فقط به آن نقشی که اجرا می کنم فکر می کنم دچار هیچ حس خاصی نبودم. من همیشه به نقش فکر می کنم تا اینکه فکر کنم من الان در چه پوزیشن و موقعیتی هستم. من الان اصلا به این فکر نمی کنم که این طناز طباطبایی است که روی صحنه دارد چهار دست و پا حرکت می کند و پارس می کند و … من در اجرای هر نقشی، به این فکر می کنم که الان طناز طباطبایی نیستم، آن کاراکتری هستم که دارم اجرا می کنم، حالا اگر این کاراکتر می خواهد شگ باشد یا یک بچه کوچک یا معتاد یا هر شخصیت دیگری به هر حال از یک جایی به بعد خودم را فراموش می کنم و فکر می کنم الان روی صحنه کی هستم و باید چه کسی را به مخاطب القاء کنم و به باور تماشاچی بخورانم. شما با اینکه دانش آموخته کارگردانی تئاتر هستید اما تا نمایش «درس»، به کارگردانی داریوش مهرجویی، هیچ تجربه تئاتری نداشتید و این در حالی است که از مدت ها قبل در تلویزیون و سینما دیده شده بودید اما در ۲ سال اخیر بیشتر درگیر تئاتر هستید و این سومین تجربه تان در این اواخر است. تئاتر برای شما چه جذابیتی دارد که این روزها بیشتر با آن مشغول هستید؟ – فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری می دهد. به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم داشتم را پیدا کردم. در کار آقای مهرجویی و بعدتر نمایش «کمی بالاتر»، به کارگردانی آروند دشت آرای، من هنوز مدیوم تئاتر را خوب نمی شناختم و کمی با آن برخورد سینمایی می کردم. اما در این کار به خصوص، «تن تن و راز قصر موندوس»، یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف می زنم و این تجربه نفس به نفس بودان با تماشاگر را واقعا دارم لمس می کنم.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 79
  • بازدید کلی : 4053
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی