loading...

طناز طباطبایی

بازدید : 170
7 بهمن 1399 زمان : 11:0

طناز طباطبایی از جمله بازیگران خوب و بدون حاشیه سینامه ایران است او متولد 20 اردیبهشت سال 1362 در تهران محله نیاوران میباشد. طناز طباطبایی علاوه بر بازیگری در تئاترو سینما وتلویزیون به موسیقی علاقه مند است و گیتار میزند و گاهی اوقات نقاشی هم می کند .
طناز طباطبایی دارای مدرک کارشناسی کارگردانی تئاترازدانشگاه آزاد اسلامی است . اولین حضور او در فیلم سینمایی دیشب بابا تو دیدیم آیدا سال 1383 به کارگردانی رسول صدر عاملی بود از جمله سریال های تلویزیونی موفقی که وی درآن بازی کرد میوه ممنوعه است .
او تا کنون ازدواج نکره ومجرد است .طناز طباطبایی برنده لوح تقدیر و جوایزی ازسوی زنان مستقل آمریکا به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن درفیلم سینمایی هیس دخترها فریاد نمیزنند گردید.و همچنین برنده بهترین بازیگر نقش مکمل زن درسی و هشتمین جشنواره فیلم فجردر فیلم شنای پروانه شد.

داستان حاملگی طناز طباطبایی
بارداری طناز طباطبایی یکی از شایعه های فضای مجازی این روزهاست با توجه به اینکه او در یکی از مصاحبه های خود گفته به دلیل اینکه خود را بسیار دوست دارد و با ازدواج احساس کهنگی به او دست می دهد ازدواج نمی کنند .

بازدید : 119
6 بهمن 1399 زمان : 11:0

مجید مجیدی کارگردان فیلم، درباره ساخت «خورشید» توضیح داد: فیلم ما به دلیل طولانی شدن زمان فیلمبرداری شرایط فیزیکی سختی داشت و از اینکه فیلم به جشنواره برسد، ناامید شده بودم. اما از آن‌‌جایی که دوست داشتم فیلم برای اولین بار در ایران اکران شود و بعد به فستیوال‌های جهانی برود اصرار به حضورش در جشنواره داشتم.

او در توضیح دیر رسیدن «خورشید» به جشنواره گفت: در طول این ۳۸ دوره جشنواره فیلم‌هایی بوده که دیر به جشنواره رسیده است، مثل فیلم «هامون» که نوزدهم بهمن ماه آماده شد. سال سینمای ایران با جشنواره فجر آغاز می‌شود و ما نیز دوست داشتیم که در این جشنواره شرکت کنیم.

در ادامه این نشست علی نصریان درباره فیلم «خورشید» تصریح کرد: فیلم برایم بسیار جذاب بود اما به‌نظرم می‌رسد که کمی طولانی بود و باید کمی در تدوین فشرده‌تر شود.

طناز طباطبایی هم در ارتباط با نقش خود در «خورشید» توضیح داد: امسال دو پیشنهاد جذاب داشتم که یکی از آنها همکاری با مجیدمجیدی بود که برایم بی‌نهایت جذاب و آموزنده بود. زمانی که فیلمنامه را خواندم، نقش مادر و تنها زن داستان برایم چالش‌برانگیز بود. حضور من در این فیلم حتی به صورت ویترین می‌توانست به نشان داده شدن بازی بچه‌های این فیلم کمک کند که با جان و دل آن را پذیرفتم.

بازدید : 122
5 بهمن 1399 زمان : 11:0

بیوگرافی طناز طباطبایی طناز طباطبایی متولد 20 اردیبهشت 1362 در تهران می‌باشد. او بازیگر سینما و تئاتر ایران است و همچنین به نقاشی و موسیقی علاقه دارد و در این عرصه‌ها هم فعالیت می‌کند. طناز طباطبایی به گفته خودش مادرش را بسیار دوست دارد و به او شدیدا وابسته است. تنها خواهر کوچکتر او لیلا نام دارد. خواهر طناز طباطبایی در سینما هیچ فعالیتی ندارد، بلکه شغل اصلی او مترجمی زبان است. پدر طناز طباطبایی در عرصه تجارت آدم بسیار موفقی است و در زمینه‌ی موسیقی نیز فعالیت دارد. درباره ورودش به عرصه بازیگری می‌گوید: «خانواده‌ای دارم که همیشه به من چند گزینه می‌دهند و می‌گویند انتخاب کن و هیچ‌گاه دست و پایم را برای انجام کاری نمی‌بندند. پدرم پس از انتخاب این راه به من گفت :دوست ندارم تو از کوچه و بازار بازیگر شوی. دوست دارم تحصیلات آکادمیک داشته باشی و تصمیم گرفتم در دانشگاه کارگردانی نمایش و تئاتر بخوانم.» طناز طباطبایی مدرک کارشناسی خود را در رشته کارگردانی تئاتر دریافت کرده است. وی در سال 1380 وارد عرصه حرفه‌ای بازیگری شد. اولین تجربه‌های او روی سن تئاتر اتفاق افتاد. در ابتدا در کلاس‌های آزاد بازیگری هیوا فیلم توانست دوره بازیگری را بگذراند و از آن‌جا به سریال «جوانی» راه پیدا کند. «جوانی» یک مجموعه تلویزیونی محصول سال 1380 به کارگردانی سعید سلطانی، نویسندگی احمد بهبهانی و تهیه‌کنندگی اسماعیل عفیفه می‌باشد که از شبکه سه پخش شد. این مجموعه در 26 قسمت 45 دقیقه‌ای تهیه شد. پس از «جوانی»، طباطبایی در 21 سالگی اولین فیلم سینمایی کارنامه کاری خود یعنی «دیشب باباتو دیدم آیدا» به کارگردانی رسول صدرعاملی بازی کرد. فیلم درباره دختری به نام آیدا است که متوجه می‌شود پدرش با زن غریبه‌ای رابطه دارد. طباطبایی نقش دوست آیدا با نام طناز را ایفا می‌کرد. او با سریال میوه ممنوعه در سال 85 با نقش غزاله به شهرت رسید و در سال 1388 جایزهٔ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای فیلم «صداها» از آن خود کرد. او در این فیلم فرزاد موتمن نقش یک دختر معتاد را بازی می‌کرد. سپس در سال 1389 در دوفیلم توقیفی بازی کرد: «پریناز» به کارگردانی بهرام بهرامیان و «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی‌کیا که فیلم اول بعدتر در هنر و تجربه اکران شد اما فیلم دوم کماکان توقیف است. او برای بازی در فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» در سال 1393 برنده لوح تقدیر و جوایزی از جانب جشنواره فیلم های ایرانی سانفرانسیسکو به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن شد. و این را می‌توان مهم‌ترین فیلم کارنامه کاریش دانست. بازی او در «خشم و هیاهو» هم بسیار مورد توجه قرار گرفت. خودش درباره این همکاری با هومن سیدی می‌گوید: « به نظر من فیلم «خشم و هیاهو » یک فیلم تجاری نیست. شاید قصه ذهن مخاطب را به این سمت ببرد چرا که داستان عشق و خیانت است که تماشاچی با آن ارتباط برقرار می کند. اما هومن سیدی با انتخاب و اجرای ساختاری متفاوت و عجیب و غریب آن را از یک فیلم تجاری متمایز کرده است. اینجا دیگر این ساختار متفاوت برای تماشاچی آشنا نیست. بنابراین فیلمی است که هم از المان های تجاری استفاده کرده و هم اثری هنری و قابل اعتنا به لحاظ فرم و محتوا است. یادم هست وقتی فیلمنامه را به من دادند طاقت نیاوردم به خانه برسم و تو ماشین جلوی منزل خواهرم پارک کردم و متن را تا آخر خواندم. وقتی به صحنه دادگاه رسیدم رنگم پرید اینقدر که هیجان زده شده بودم از متن خوب و نقش درستی که ترسیم شده بود. قصه را خیلی دوست داشتم و خوشم آمد. بعد با آقای سیدی صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم که ما اصلا قرار نیست شهلا جاهد را بسازیم و من او را بازی کنم. قرار است او یک کاراکتر دیگری به نام حنا باشد که حتی این اسم هم از جای دیگری وام گرفته شده بود. برای من مهم این بود که نشان بدهیم کارکترها در یک موقعیت یکسری رفتارها ازشان سر می زند و دقیقا در همان موقعیت می توانند یکسری رفتارهای دیگر داشته باشند. برای همین ما هر دو کاراکتر اصلی را در فیلم از چند زاویه و با رفتارهای متفاوت در یک موقعیت مشابه می بینیم. همینطور شخصیت ها در بازجویی ها زاویه دید و نگاه خود را به پارتنرشان داشتند. نهایتا وقتی فیلم را در اولین اکرانش دیدم خودم خیلی راضی بودم. حتی به آقای سیدی گفتم مسیر بازیگری من به لحاظ تکنیکال و به لحاظ خود بازیگری واقعا به قبل از «خشم و هیاهو » و بعد از آن تقسیم می شود. برای این که همیشه من یک کاراکتر را با یک رویکرد بازی کرده بودم. اما اینجا در واقع یک نفر را با سه نقش و سه رویکرد بازی کردم.» طناز طباطبایی در یازدهمین جشن منتقدان سینما در سال 96 توانست جایزه بهترین بازیگر مکمل زن را برای فیلم «ویلایی ها » دریافت کند. از دیگر آثاری که طناز طباطبایی در طی سال‌ها فعالیت هنری در آن‌ها حضور داشته می‌توان به «آرایش غلیظ»، «خشم و هیاهو»، «ساکن طبقه وسط»، «مرگ ماهی»، «مرهم» و «رخ دیوانه» اشاره کرد. او درباره ملاک انتخاب نقش می‌گوید: « ویژه بودن کاراکتر است و یک سری حرف‌هایی که کاراکترهای دیگر نمی‌توانند آنها را بزنند. شیوه انتخاب ثابتی یا شیوه کار ثابتی ندارد. "بستگی به فیلمنامه دارد" بازی در نقش یک سگ قطعا تجربه ای متفاوت برای هر بازیگری است. دیدن بازی ستاره‌ای مشهور در نقش یک سگ هم تجربه ای متفاوت برای علاقمندان به بازیگری و هنرهای نمایشی است. (اشاره به بازی در نقش "میلو" سگ محبوب «تن تن» در تئاتر) هر کاراکتری که یک بازیگر بازی می کند دنیای روانی خاصی برای خود دارد، و کوتاهی کارکتر مهم نیست بلکه چیزی که دارای اهمیت است تاثیرگذاری آن است. فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری می‌دهد. به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم داشتم را پیدا کردم. من هنوز مدیوم تئاتر را خوب نمی‌شناختم و کمی با آن برخورد سینمایی می‌کردم. اما در کارها یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف می‌زنم و این تجربه نفس به نفس بودن با تماشاگر را واقعا دارم لمس می‌کنم» او درباره نحوه انتخاب لباس‌هایش می‌گوید: « قبل از هر چیزی مهم ترین نکته راحتی با آن لباس است. من هیچ وقت هم طراح خاصی برای همه لباس هایم نداشتم. خودم را خوب می شناسم و می دانم چه بپوشم بیشتر بهم می آید و طرفدار جدی سادگی هستم. روی حساب همه اینها انتخاب هایم را خودم انجام می دهم و از طراح های مختلف که کارهای متفاوتی دارند خرید می کنم. ولی همیشه در همه آنها یک ویژگی بوده که به مدل و سبک و سلیقه من نزدیک بوده. من در مورد مد و لباس برخلاف خیلی ها که برندباز هستند و برند برای شان مهم است ، این چیزها اهمیت ندارد و تنها مهم این است لباسم ساده باشد و بتواند مدت زمان طولانی از آن زیاد استفاده کنم. یعنی اینطوری نباشد که یک بار بپوشم و بعد در کمد خاک بخورد. من دوست دارم یک دست لباس را بارها بپوشم. به نظرم این که سال های سال از یک لباس استفاده کنی هیچ اشکالی ندارد.» او درباره ازدواج گفته بود « اصلا به ازدواج فکر نمیکنم و اگر فرزندی هم داشته باشم بیشتر از خودم دوستش نخواهم داشت. به شدت از پیر شدن هراس دارم و دوست دارم همیشه جوان و شاداب باشم. نه تنها از پیرشدن جسم که از پیرشدن فکر نیز می‌ترسم و از یک جا ماندن و بیهوده بودن متنفرم.» اما اخیرا در مصاحبه تاه‌ای اذعان کرد که « ازدواج قابل برنامه ریزی نیست اصولا زنان وقتی سی سالگی را رد می کنند کمی آرام تر می شوند و جدی تر به زندگی شخصی و خانوادگی فکر می کنند. شاید الان نزدیک یک سال و خورده ای باشد که برای من هم آن اتفاق افتاده که دوست دارم فامیلی و خانواده خودم را داشته باشم. این حس خیلی غریزی است و فکر می کنم هر زنی هم آن را تجربه می کند. ولی در مورد ازدواج من به این هم باور دارم که جزو تقدیر هر آدمی است. یعنی آن حرف هایی که از قدیم می گفتند آن کسی که قسمت تو باشد وقتی بیاد خواستگاری دهنت بسته می شود من فکر می کنم این درست است. بنابراین فکر نمی کنم ازدواج امر قابل برنامه ریزی باشد و مثلا شما بتوانید برنامه ریزی کنید که همسری پولدار یا خوش تیپ و … داشته باشید. از طرفی من در هیچ کجای زندگی ام بحث ظواهر و مادیات برایم پر رنگ نیست و بیشتر عشق و علاقه برایم مهم است مطمئن هستم وقتی زمانش برسد آن مردی می آید که همه چیز بین مان چفت و جفت و درست می شود و درست پیش می رود. زندگی خوشبخت و شاد تنها تصویر من از زندگی زناشویی است و امیدوارم به امید خدا برایم اینطور بشود.» او همچنین درباره اخلاقیات شخصیش می‌گوید: « دوستان اندک و گزیده‌ای دارم. به روانشناسی عشق می‌ورزم. انسان جسور و آینده نگری هستنم و از زندگی عادی تنفر دارم. در اوقات فراغت خود به گالری‌های عکس و نقاشی می‌روم، همینطور فیلم تماشا می‌کنم و کتاب می‌خوانم. زیاد آدم معاشرتی نیستم. منطق خاص خودم را دارم و براساس آن عمل می‌کنم،‌ حالا می‌خواهد بقیه خوششان بیاید یا نیاید و کمی عصبی هستم.» طناز طباطبایی و بهنوش طباطبایی با یکدیگر نسبتی ندارند و نام خانوادگی‌شان، تنها تشابه اسمی است. فیلم شناسی طناز طباطبایی ارادتمند؛ نازنین بهاره، تینا (1395) بی‌حساب (1395) ویلایی ها (1395) اروند (1394) خشم و هیاهو (1394) رخ دیوانه (1393) مرگ ماهی (1393) 50 قدم آخر (1392) آرایش غلیظ (1392) ساکن طبقه وسط (1392) هیس! دخترها فریاد نمی زنند (1391) نارنجی پوش (1390) پرستوهای عاشق (1389) پریناز (1389) گزارش یک جشن (1389) مرهم (1389) پسر تهرونی (1387) تهران در جستجوی زیبایی(اپیزود سوم، تهران، سیم آخر)(1387) صداها (1387) میزاک (1387) جعبه موسیقی (1386) چهار انگشتی (1385) دیشب باباتو دیدم آیدا (1383) سریالهای طناز طباطبایی جوانی در چشم باد میوه ممنوعه پرانتز باز قلب یخی شاهگوش تئاترها ترس کمی بالاتر تن تن و راز قصر مونداس باغبان مرگ نامه های عاشقانه از خاورمیانه جوایز و افتخارات 1 نامزدشده بهترین بازیگر نقش دوم زن در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر 2 برنده جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن در سومین جشن منتقدان 3 برنده بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی 4 برنده دیپلم افتخار از سوی پنجمین جشن منتقدان 5 برنده بهترین بازیگر نقش اول زن در سنندج 6 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در کرمانشاه 7 برنده لوح تقدیر و جوایزی از سوی جشنواره زنان مستقل آمریکا به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن 8 برنده لوح تقدیر و جوایزی از جانب جشنواره فیلم‌های ایرانی سانفرانسیسکو به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن 9 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و سومین جشنواره فیلم فجر 10 نامزدشده بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر

بازدید : 117
شنبه 4 بهمن 1399 زمان : 13:05

طناز طباطبایی با بازی در نقش‌های متعدد و متفاوت در سینمای ایران جای پای خود را محکم کرده و به یکی از پرطرفدارترین بازیگران ایرانی در سینما تبدیل شده است.

طناز طباطبایی را می‌توان یکی از پرکارترین بازیگران چند سال اخیر در کشور دانست. بازیگری که توانسته در این سال‌ها نقش‌های متفاوتی را بازی کند و توجه تماشاگران و کارگردانان سینما را به خود جلب کند. طباطبایی از سال ۱۳۸۰ با بازی در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» بازیگری سینما را آغاز کرد و اکنون به جرات می‌توان گفت یکی از پرطرفداراترین بازیگران زن ایرانی است. او با کارگردانان مطرح کشور همچون عباس کیارستمی در فیلم «شیرین»، داریوش مهرجویی‌ در فیلم «نارنجی‌پوش» و با پوران درخشنده در فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند»، شخصیت‌های متفاوتی را خلق کرده که همین بازی‌های متفاوت یکی از دلایل محبوبیت او در میان مردم است. اگر از طرفداران بازی طناز طباطبایی هستید می‌توانید در فیلم‌های زیر چند بازی متفاوت او را ببینید.

هیس دخترها فریاد نمی‌زنند

بازی طناز طباطبایی در فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» نقطه عطفی در کارنامه کاری طباطبایی است. جدای از بازی او در این فیلم، موضوعی که پوران درخشنده کارگردان این فیلم به آن پرداخته، موضوعی است که توجه کمتر کارگردانی را به خود جلب کرده باشد. این فیلم، فیلمنامه‌ای تا حدودی ساختارشکنانه دارد که موضوعی حساس در جامعه ایران را به تصویر کشیده و آن، سوء استفاده جنسی و اذیت و آزار کودکان است. شیرین که نقش آن را طناز طباطبایی بازی می‌کند در کودکی مورد اذیت و آزار قرار گرفته و به حدی از این اتفاق دچار وحشت و ترس می‌شود که در بزرگسالی نیز این ترس باعث اتفاق‌هایی در زندگی‌اش می‌شود. نقدهای بسیاری به فیلم نامه و کارگردانی از سمت منتقدان سینما به این فیلم وارد شده است اما می‌توان گفت بازی خوب طباطبایی بخش‌های زیادی از آن را پوشانده است.

پریناز

«پریناز»، دومین تجربه فیلم‌سازی بهرام بهرامیان است. «پریناز» روایت دختری به همین نام است که بعد از مرگ مادرش مجبور است با خاله‌اش که نقش آن را فاطمه معتمدآریا که زنی مؤمن و مذهبی است، زندگی کند. خاله پریناز از آن جا که او را حاصل ازدواج نمی‌داند، نمی‌تواند او را بپذیرد. این فیلم برای ۸ سال توقیف بود و سرانجام در سال ۱۳۹۶ در نمایش خانگی مجوز پخش گرفت و هیچ‌گاه پرده‌های سینما را به خود ندید. طناز طباطبایی در این فیلم گریم بسیار متفاوتی دارد.

طهران تهران

داریوش مهرجویی و مهدی کرم‌پور کارگردانان فیلم «طهران تهران» هستند. فیلمی در دو اپیزود که داستان اول در مورد خانواده‌ای است که پای سفره هفت سین سقف خانه روی سرشان می‌ریزد و در شب عید بی‌خانمان می‌شوند. اپیزود دوم که طناز طباطبایی در آن نقش یک نوازنده موسیقی را دارد داستان گروه موسیقی است که پس از چند سال توانسته‌اند برای اجرای کنسرت مجوز بگیرند ولی ۲ ساعت قبل از اجرا مجوزشان لغو می‌شود. رضا یزدانی خواننده راک نیز در این اپیزود بازی می‌کند.

شنای پروانه

شنای پروانه فیلمی به کارگردانی محمد کارت و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی است. شنای پروانه محصول سال ۱۳۹۸ است و در بخش سودای سیمرغ و نگاه نو جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد استقبال‌مردم، داوران و منتقدین قرار گرفته است. فیلمی از زنی به نام پروانه که طناز طباطبایی بازیگر آن است در حین شنا در استخر، در فضای مجازی منتشر می‌شود. حالا هاشم شوهر پروانه و برادرش به دنبال انتقام گرفتن از کسی هستند که این فیلم را منتشر کرده است. این فیلم در جشنواره فیلم به نمایش درآمد و بازی طناز طباطبایی مورد توجه منتقدان بود اما این فیلم هنوز به اکران عموم نرسیده است.

خشم و هیاهو

طناز طباطبایی، حنای «خشم و هیاهو» یا همان شهلا در ماجرای عاشقانه با ناصرمحمدخانی بازیکن فوتبال پرسپولیس است. شهلا با محمدخانی بازیکن فوتبال، داستان‌ عاشقانه داشتند و در نهایت به جرم اینکه همسر او را به قتل رسانده بود، اعدام شد. خشم و هیاهو همین داستان است با تفاوت‌های کوچکی که حتی طناز طباطبایی در این فیلم حرکات رفتاری و نوع چادر گرفتن در دادگاه زمانی که محاکمه می‌شود را به شهلا جاهد نزدیک کرده است.

منبع: خبرگزاری جمهوری اسلامی

بازدید : 178
27 آذر 1399 زمان : 16:41

آن چیزهایی که انتظار داشتید از او بگیرید را گرفتید؟ – اتفاقی که راجع به بزرگانی مثل آقای مهرجویی می افتد ممکن است در خروجی فیلم، یعنی وقتی فیلم را می بینی، نتیجه کار خیلی ویژه نباشد و مثلا از آقای مهرجویی دوباره «هامون»، «پری» و «لیلا» نبینی اما به همان اندازه از او چیزی یاد می گیری. با این بزرگان ممکن است بازیگر تنها فرصت بازی در یک پلان را پیدا کند ولی سر آن پلان جمله ای به بازیگرش بگوید که آن جمله برای منِ بازیگر، تا آخر عمرم کافی باشد. من این تجربه را با سه فیلمساز داشتم. یکی آقای علیرضا داوودنژاد که با هم فیلم بلند هم کار کردیم اما شاید ۳ تا جمله او بوده است که من را دگرگون کرده است و همیشه در گوشم زنگ می زند. بعد از آن هم تجربه همکاری با آقای کیومرث پوراحمدی و آقای داریوش مهرجویی به همین ترتیب بود. اینها آدم هایی هستند که هیچ وقت به من درس مستقیم نمی دهند و همیشه درس هایشان را غیرمستقیم می گویند اما بازیگر باهوش می تواند این درس های غیرمستقیم را بفهمد و بگیرد. اگر بنشینی و منتظر باشی که چیزی بهت آموزش داده شود، هرگز این اتفاق نمی افتد. البته تنها مثال من «نارنجی پوش» نیست. به نظرم نقش شما در «گزارش یک جشن» هم نقشی متفاوت و خاص نبود و البته این توضیح را بدهم که فکر نمی کنم صرفا بازیگر خوب، بازیگری است که نقش متفاوت و خاص را خوب بازی می کند. بازیگر خوب هر نقشی را چه متفاوت و چه غیرمتفاوت خوب بازی می کند. – من در یک سال هم فیلم «پریناز» و هم فیلم «گزارش یک جشن» را داشتم. در «پریناز» خیلی متفاوت هستم در حدی که حتی وقتی خودم، خودم را می بینم کمی سختم است که بپذیرم این من هستم و این را به جرات می گویمچون گریم آقای اسکندری شاهکار است.

بازدید : 165
25 آذر 1399 زمان : 10:39

شب هایی که تماشاچی ها خیلی با کار ارتباط برقرار نمی کنند و خیلی نمی خندند کاملا به صورت طبیعی و ناخودآگاه روی من تاثیر می گذارد و آن شب هایی هم که تماشاچی خیلی خوشحال است و کار را می پسندد و انرژی مثبت می دهد قاعدتا باز روی من هم تاثیر مثبت می گذارد. ماجرای تئاتر هنوز برایم خیلی ماجرای پیچیده، سختگیرانه و حرفه ایغ نیست و خیلی برایم تجربی است. دوست دارم مرتب نقش های متفاوت را تجربه کنم تا در تئاتر هم به یک نقطه ای برسم که بگویم خب ازت الان به بعد دیگر من این کارها را نمی کنم و این کارها را می کنم. هنوز به آن نقطه نرسیدم و دوست دارم صحنه را تجربه کنم و هنوز صحنه برای من جا برای کشف کردن دارد. اینکه گفتید، در ابتدا روی صحنه تئاتر، سینمایی رفتار می کردید، متوجه نمی شوم، منظورتان را بیشتر توضیح می دهید؟ – پایه و اساس بازیگری در تئاتری مثل «تن تن …» بر اساس ژست است، ژست هایی که باید خیلی غلو شده و تئاتری باشند و همینطور باید خیلی بیشتر از حد معمول دیده شوند و در صدا هم کمی صداسازی داریم ولی من در نمایش «درس» و «کمی بالاتر» این تجربیات را نداشتم. در «درس» اصولا خیلی روی ژست کار نکردیم، درست است که من به واسطه تغییر لحن و رفتار فیزیکی، که مجبور بودم شبیه یک بچه باشم، تغییراتی در بازی ام داشتم اما هیچ وقت برخورد تئاتری با ماجرا نداشتم. فکر می کردم که اگر همان لحظه یک دوربین هم جلویم روشن کنند و تصویر بگیرند باز همین شکلی بازی می کنم، درست و غلط بودنش را هم نمی دانم چون به هر حال اولین تجربه ام در تئاتر بود؛ یا در «کمی بالاتر» به خاطر محدوده تاب ها و فضای کوچکی که به هر کسی اختصاص داده شده بود که در جزیره خودش فقط باید بازی می کرد و سالن «حافظ» که به لحاظ ساختاری سالن خاصی بود، باز هم خیلی شکل کار تئاتری و تفاوت های آن برایم جا نیفتاد. حالا در «تن تن …» فرم و مدیوم تئاتر بیشتر برایم جا افتاده است. شما در تئاتر این دغدغه را که مخاطب تان کمتر و محدودتر از تصویر است را ندارید؟ – من به یک اصلی همیشه معتقد هستم آن هم کم دیده شدن ولی خوب دیده شدن است. ممکن است مخاطب من در تئاتر، مخاطب چندان قابل مقایسه ای با سینما و تلویزیون نباشد ولی این اجازه را به من می دهد که متفاوت دیده شوم حتی اگر تماشاچی من ۱۰ نفر باشد، همان ۱۰ نفر برای من کافی هستند که بگویند یک کار متفاوت از طناز طباطبایی دیدیم. معضلی که به نظر من الان ۹۹ درصد بازیگرها یا حداقل جوان ها با آن درگیر هستند، این عدم تفاوت است. به خاطر اینکه ما در سینما در نقطه ای قرار داریم که هیچ فیلم متفاوتی ساخته نمی شود. همین الان که جشنواره تازه تمام شده است من به جرأت می توانم بگویم هیچ نقش متفاوت یا کار متفاوت یا فیلم متفاوتی که بگویم آهان یک کار عجیب از آدمی دیدم، ندیدم. هیچ فیلمنامه خوبی نیست و اصلا کار خوب کلید نمی خورد. یعنی ما هیچ وقت نمی توانیم در سینما «تن تن …» داشته باشیم، هیچ وقت من نمی توانم در سینما نقش یک سگ را بازی کنم؛ پس وقتی این موقعیت متفاوت را می توانم یک جای دیگر، که تئاتر باشد، تجربه کنم آن را از دست نمی دهم. فکر می کنم مخاطبی هم که من را دنبال می کند و پیگیر کارهایم است در تئاتر هم دنبال من می آید، کما اینکه آمده و خیلی از تماشاگرانی که شب ها بعد از کار می آیند و با هم صحبت می کنیم و گپ و گفتی داریم از سینما و تلویزیون پیگیر کارهای من بوده اند. برای من هم تجربه نقش های متفاوت لازم است. برای اینکه خودم را محک بزنم. اگر بتوانم این تفاوت ها را در خودم ایجاد کنم و خودم باور کنم که می توانم اینقدر متفاوت باشم، این باور در انتخاب های سینمایی ام هم تاثیر می گذارد و انگار با تجربه این نقش های متفاوت رشد پیدا می کنم. من به کمتر دیده شدن اعتقاد دارم و فکر می کنم اگر من سالی یک یا دو فیلم کار کنم، حالا دوتا تئاتر هم کنار اینها کار کنم، بهتر از این است سالی ۵ تا فیلم کار کنم که هیچکدام فرقی با آن یکی ندارد. ترجیح می دهم در سینما سالی یک فیلم کار کنم اما آن یک فیلم کار متفاوتی باشد و همینطور در تئاتر هم در کاری حاضر شوم که تئاتر متفاوتی باشد. تا امروز هم هر سه تجربه تئاتری ام هر کدام به دلایل کاری متفاوت به حساب می آمدند و من همیشه مطمئنا سراغ کارهای متفاوت می روم و کارهای تکراری انجام نخواهم داد. این تاکیدی که روی حضور در کارهای متفاوت دارید، من را با این سوال روبرو می کند که با این اوصاف بر چه اساس نقشی مثل نقش تان در «نارنجی پوش» را پذیرفتید که فکر می کنم موافق باشید که نقش متفاوت و خاصی نبود؟ این سوال وقتی پر رنگ تر می شود که یادمان می آید این تنها فیلم شما در سال ۹۰ بود؟ – «نارنجی پوش» جزو آن دسته کارهایی است که به واسطه حضور آقای مهرجویی پذیرفتم. سر تمرین های «درس» آقای مهرجویی درباره «نارنجی پوش» با من صحبت کردند. من تا به حال با آقای مهرجویی فیلم کار نکرده بودم بنابراین استقبال کردم چرا که دوست دارم از تک تک لحظه هایی که این آدم هنوز هست و کار می کند، استفاده کنم، هر چند اگر نقش کوتاه باشد یا متفاوت نباشد یا هر چیز دیگری. احساس من در آن ۴، ۵ ماهی که با ایشان کار کردم این بود که باید از هر لحظه ای که با این انسان با ارزش کار می کنم و در کنارش هستم استفاده کنم حتی اگر یک پلان سر صحنه کارش باشم و پشت دوربینش را ببینم، دیالوگ هایش با بازیگرانش را بشنوم، هندل کردن و دکوپاژ سر صحنه اش را ببینم خیلی بهتر از این است که نبینم و بگویم نقش برای من مهمتر است. در نتیجه ترجیح دادم حضور داشته باشیم و آن بخش را هم از نزدیک ببینم حتی اگر که فیلم خیلی مورد علاقه ام نباشد. البته «نارنجی پوش» به نظر من فیلم بدی نبود و نگاه متفاوتی داشت هر چند برخی منتقدان آن را دوست نداشتند و روی خوشی به کار نشان ندادند. نقش برای من چیز ویژه ای نداشت و خود آقای مهرجویی هم این را می گفتند. به اضافه اینکه آقای مهرجویی هم احتیاج داشت با من فیلم کار کند چون ما قرار بود «مرد اسباب بازی فروش» را با هم کار کنیم؛ فیلمی که قرار بود من و حامد بهداد نقش های اصلی آن باشیم اما آن فیلم به خاطر هزینه های بالایی که داشت ساخته نشد و من سر تئاتر ایشان رفتم ولی واقعا احتیاج داشتم که یک فیلم با ایشان کار کنم هر چند نقشم عادی و کوتاه باشد.

بازدید : 179
23 آذر 1399 زمان : 16:37

چه جوری با این نقش متفاوت ارتباط برقرار کردید؟ – اول که اصلا نمی دانستم باید چه کار کنم. «تن تن» را من در بچگی خوانده بودم و چیز خاصی در ذهنم نبود. بعد از این ماجراها دوباره شروع کردم. کتاب های «تن تن» را از اول خواندم و فیلم هایش را دیدم و با دیدن، خواندن، پیگیری و پیدا کردن ژست ها، عادت ها و مدل «میلو»، به نقش نزدیک شدم. اصولا «میلو» خیلی سگ متفاوتی با سگ های دیگری که در قصه ها و تصویر و ادبیات نمایشی داریم؛ او روشنفکری غرغرو است که به نظر من باهوش ترین و جذاب ترین کاراکتر قصه های «تن تن» هم است. آن وجه سگ بودن میلو همیشه در خدمت هوشیاری او بوده و فقط اشکال او کمی غرغارو و تنبل بودنش است. مجموع همه اینها «میلو» را بامزه و خواستنی کرده. این روی صحنه بالا و پایین پریدن، پارس کردن، چهار دست و پا حرکت کردن، غلت زدن و … در اولین شب اجرا چه حسی به شما داد؟ مثلا خنده تان نمی گرفت یا خجالت بکشید یا هر حس متفاوت دیگری؟ – نه، من همیشه چون فقط به آن نقشی که اجرا می کنم فکر می کنم دچار هیچ حس خاصی نبودم. من همیشه به نقش فکر می کنم تا اینکه فکر کنم من الان در چه پوزیشن و موقعیتی هستم. من الان اصلا به این فکر نمی کنم که این طناز طباطبایی است که روی صحنه دارد چهار دست و پا حرکت می کند و پارس می کند و … من در اجرای هر نقشی، به این فکر می کنم که الان طناز طباطبایی نیستم، آن کاراکتری هستم که دارم اجرا می کنم، حالا اگر این کاراکتر می خواهد شگ باشد یا یک بچه کوچک یا معتاد یا هر شخصیت دیگری به هر حال از یک جایی به بعد خودم را فراموش می کنم و فکر می کنم الان روی صحنه کی هستم و باید چه کسی را به مخاطب القاء کنم و به باور تماشاچی بخورانم. شما با اینکه دانش آموخته کارگردانی تئاتر هستید اما تا نمایش «درس»، به کارگردانی داریوش مهرجویی، هیچ تجربه تئاتری نداشتید و این در حالی است که از مدت ها قبل در تلویزیون و سینما دیده شده بودید اما در ۲ سال اخیر بیشتر درگیر تئاتر هستید و این سومین تجربه تان در این اواخر است. تئاتر برای شما چه جذابیتی دارد که این روزها بیشتر با آن مشغول هستید؟ – فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری می دهد. به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم داشتم را پیدا کردم. در کار آقای مهرجویی و بعدتر نمایش «کمی بالاتر»، به کارگردانی آروند دشت آرای، من هنوز مدیوم تئاتر را خوب نمی شناختم و کمی با آن برخورد سینمایی می کردم. اما در این کار به خصوص، «تن تن و راز قصر موندوس»، یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف می زنم و این تجربه نفس به نفس بودان با تماشاگر را واقعا دارم لمس می کنم.

بازدید : 97
جمعه 21 آذر 1399 زمان : 14:37

نقشی که نادیده گرفته شدن آن از سوی هیئت داوران بحث برانگیز شد. طباطبایی در گفت و گوی مفصل و صمیمانه اش با تماشا از جزئیات بازی اش در این فیلم و تجربه های همکاری اش با کارگردانان مطرحی مانند داریوش مهرجویی. فیلم های توقیفی اش مانند «پریناز» و «گزارش یک جشن» و شخصیت رادیکال و متفاوتش در زندگی خصوصی گفت. با حرف هایی که تا امروز از او نشنیده اید همراه باشید: چطور سگ؟! به نظر بازی در نقش یک سگ و کلا موجودی غیرانسانی عجیب و متفاوت می آید، شما چطور بازی در نقش یک سگ را پذیرفتید؟ – به نظرم طبیعی است که هر بازیگری دوست داشته باشد نقش های متفاوت بازی کند و نقش یک حیوان هم اصولا به خاطر سختی های خاص خودش و تفاوتی که دارد برای هر بازیگری احتمالا تجربه جذابی است. «میلو» کاراکتری است که آن هوشمندی لازم برای جلو بردن قصه های «تن تن» را بیشتر از اندازه یک سگ دارد و در واقع یک جورهایی دستیار «تن تن» است برای جلو بردن این قصه ها. بیشتر از هر چیزی هم برای من این تفاوت او و نقش یک حیوان را روی صحنه بازی کردن جذاب بود و هست. شما پیش از این هم سابقه همکاری با آقای آروند دشت آرای (کارگردان این نمایش) را داشتید. برای ایفای نقش «میلو» با ایشان تعاملی داشتید و خودتان خواستید این نقش را بازی کنید یا او خودش شما را برای این نقش انتخاب کرد؟ – آقای دشت آرای از ابتدا که تصمیم به ساخت این متن می گیرند به آقای چرمشیر می گویند می خواهم طناز طباطبایی این نقش را بازی کند. بعد به من پیشنهاد دادند و پرسیدند دوست دارم آن را بازی کنم که من هم خیلی استقبال کردم چون همانطور که گفتم دوست داشتم نقش متفاوتی را بازی کنم. تاکید همیشگی من بر این بوده که کارگردان از هر چیزی در انتخاب های من مهمتر است. هر چند که فعلا در تئاتر مشغول تجربه کردن هستم اما حضور متفاوت در نقش های متفاوتی که تا الان در کارهای آقای دشت آرای بازی کردم را مدیون انتخاب درست و جسورانه او هستم و اساسا آقای دشت آرای به عنوان یک کارگردان جوان، خوشفکر و خوش ایده در سال های اخیر به من جرات تجربه نقش های متفاوت را داده است. از نظر من کارهای این کارگردان جوان از خاص ترین و ویژه ترین اجراهایی بوده که من افتخار حضور در آنها را داشتم.

جزییات بیشتر : طناز طباطبایی و بازی در نقش یک سگ ! + مصاحبه و عکس جدید

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 70
  • بازدید کلی : 4044
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی